Saturday, April 29, 2006

God

جاده وجود
كوله ‌پشتي‌اش‌ را برداشت‌ و راه‌ افتاد. رفت‌ كه‌ دنبال‌ خدا بگردد؛ و گفت: تا كوله‌ام‌ از خدا پر نشود برنخواهم‌ گشت.نهالي‌ رنجور و كوچك‌ كنار راه‌ ايستاده‌ بود.مسافر با خنده‌اي‌ رو به‌ درخت‌ گفت: چه‌ تلخ‌ است‌ كنار جاده‌ بودن‌ و نرفتن؛ و درخت‌ زير لب‌ گفت: ولي‌ تلخ‌ تر آن‌ است‌ كه‌ بروي‌ و بي‌ رهاورد برگردي.
كاش‌ مي‌دانستي‌ آن‌چه‌ در جست‌وجوي‌ آني، همين‌جاست.مسافر رفت‌ و گفت: يك‌ درخت‌ از راه‌ چه‌ مي‌داند، پاهايش‌ در گِل‌ است، او هيچ‌گاه‌ لذت‌ جست‌وجو را نخواهد يافت.و نشنيد كه‌ درخت‌ گفت: اما من‌ جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌ و سفرم‌ را كسي‌ نخواهد ديد؛ جز آن‌ كه‌ بايد.مسافر رفت‌ و كوله‌اش‌ سنگين‌ بود.هزار سال‌ گذشت، هزار سالِ‌ پر خم‌ و پيچ، هزار سالِ‌ بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و نااميد. خدا را نيافته‌ بود، اما غرورش‌ را گم‌ كرده‌ بود. به‌ ابتداي‌ جاده‌ رسيد. جاده‌اي‌ كه‌ روزي‌ از آن‌ آغاز كرده‌ بود.درختي‌ هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌ بود. زير سايه‌اش‌ نشست‌ تا لختي‌ بياسايد. مسافر درخت‌ را به‌ ياد نياورد. اما درخت‌ او را مي‌شناخت.درخت‌ گفت: سلام‌ مسافر، در كوله‌ات‌ چه‌ داري، مرا هم‌ میهمان‌ كن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌ خالي‌ است‌ و هيچ‌ چيز ندارم.درخت‌ گفت: چه‌ خوب، وقتي‌ هيچ‌ چيز نداري، همه‌ چيز داري. اما آن‌ روز كه‌ مي‌رفتي، در كوله‌ات‌ همه‌ چيز داشتي، غرور كمترينش‌ بود، جاده‌ آن‌ را از تو گرفت. حالا در كوله‌ات‌ جا براي‌ خدا هست. و قدري‌ از حقيقت‌ را در كوله‌ مسافر ريخت. دست‌هاي‌ مسافر از اشراق‌ پر شد و چشم‌هايش‌ از حيرت‌ درخشيد و گفت: هزار سال‌ رفتم‌ و پيدا نكردم‌ و تو نرفته‌اي، اين‌ همه‌ يافتي!درخت‌ گفت: زيرا تو در جاده‌ رفتي‌ و من‌ در خودم. و پيمودن‌ خود، دشوارتر از پيمودن‌ جاده‌هاست

گاهي اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگي نياز داريم.
اگر خدا اجازه مي داد که بدون هيچ مشکلي زندگي کنيم فلج ميشديم، به اندازه کافي قوي نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.

من قدرت خواستم و خدا مشکلاتي در سر راهم قرار داد تا قوي شوم.
من دانايي خواستم و خدا به من مسايلي داد تا حل کنم.
من سعادت و ترقي خواستم و خدا به من قدرت تفکر و قوت ماهيچه داد تا کار کنم.
من جرات خواستم و خدا موانعي سر راهم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.
من عشق خواستم و خدا افرادي به من نشان داد که نيازمند کمک بودند.
من محبت خواستم و خدا به من فرصتهايي براي محبت داد.
? من به هر چه که خواستم نرسيدم ...
اما به هر چه که نياز داشتم دست يافتم?

بدون ترس زندگي کن، با همه مشکلات مبارزه کن و بدان که ميتواني بر تمام آنها غلبه کني..
.!!

Wednesday, April 26, 2006

poem

سلام
سلام بر معشوق
كه چهره اش قمر و چشم او ستاره ي اوست
سلام بر عشق
كه قطره قطره ي اشك شبانه چاره ي اوست
به چشم يار سلام
كه سوز ما ز نگاه وي و شراره ي اوست
سلام من به سپهر
كه زينت شب ما ابر پاره پاره ي اوست
به شب سلام سلام
كه هر ستاره ي رخشنده گوشواره ي اوست
سلام بر شبنم
كه غنچه بستر و گلبرگ گاهواره ي اوست
سلام بر فرزند
كه راحت دل ما ديدن دوباره ي اوست
سلام بر مادر
كه ديده ي همگان عاشق نظاره ي اوست
به كردگار سلام
كه خلق عالم و آدم يه يك اشاره ي اوست
به حق سلام
كه هر جا طلوع زيباييست
نشان نعمت و الطاف آشكاره ي اوست

my photo

Friday, April 14, 2006

عشق

عشق يعني با پرستو پر زدن
عشق يعني آب بر آذر زدن
عشق يعني چون احسان پا به راه
عشق يعني زاهد اما بُـت پرست
عشق يعني بيستون کندن به دست
عشق يعني زاهد اما بُـت پرست
عشق يعني همچو من شيدا شدن
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني يک شقايق غرق خون
عشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني يک تبلور يک سرود
عشق يعني يک سلام و يک درود

تجربه funny


تجربه نشون داده که روی حرف پسرها نميشه حساب کرد !
تجربه نشون داده که پسرها عمدتا تنوع طلب هستند و خيلی سخت قانع ميشوند !
تجربه نشون داده که پسرها برای رسيدن به چيزی حاضرند دست به هرکاری بزنند !
تجربه نشون داده که پسرها در مورد دوستان همجنس خود هيچ تضمينی در مورد رفاقت ندارند !
gfتجربه نشون داده که پسرها برای ايجاد امنيت برای
خودشون حاضرند دست به خودکشی های مصلحتی بزنند!
تجربه نشون داده که پسرها برای عاشق شدن خيلی ساده هستند و راحت گول ميخورند!
تجربه نشون داده که پسرها 90% از دخترها کمتر در مورد چيزی تلاش ميکنند!و نتيجه ی بهتری هم ميگيرند ! بخصوص در مورد درس !
تجربه نشون داده که پسرها اگه در واقعيت به چيزی نرسند شروع به رويا پردازی ميکنند!و در خيال به آن ميرسند!
تجربه نشون داده که پسرها عمدتا ( نه همگی) در برخورد اول چهره ی ساختگی از خود نشون ميدهند!
ولی در مورد دخترها ! :
تجربه نشون داده که روی حرف دخترها تا وقتی که پای پسر ديگری ميون نباشه خيلی ميشه حساب کرد ولی متاسفانه هميشه پسر ديگری وجود داره !!!!!!!
تجربه نشون داده که دخترها تنوع طلب تر از پسرها هستند !اگه ليست بگيريم ! يه پسر اگه خوش شانس باشه روزی 1 شماره ميتونه به يه دختر بده ! ولی يه دختر در يک روز شايد 200 تا شماره از پسر بگيره !!!
تجربه نشون داده که دخترها برای رسيدن به چيزی دست به کار فيزيکی نميزنند ! ولی هر کلک يا حقه ای که بتونند رو اجرا ميکنند !
تجربه نشون داده که دخترها فقط از روی مصالح خود با دوستان همجنس خود ارتباط دارند( شايد کمبود امکانات !
تجربه نشون داده که دخترها برای فهميدن دوستی طرف مقابل صحنه سازی های مصلحتی ميکنند! در مورد پسرهايی که باعث مزاحمت و رنجش حاج خانوم شده اند صحبت ميکنند !)
تجربه نشون داده که دخترها ديرتر به کسی اعتماد ميکنند و بيشتر گول ميزنند تا گول بخورند !
تجربه نشون داده که دخترها بيشتر بخاطر حسادت نسبت به کسی ، در مورد کاری تلاش بيشتری ميکنندحتی در مورد غيبت کردن !
تجربه نشون داده که دخترها بيشتر از پسرها از واقعيت فرار ميکنند !
تجربه نشون داده که دخترها در همون برخورد اول استراتژی خود رو در مورد ارتباط با يک پسر تعيين ميکنند !
برخورد يک دختر در بار اول فوق العاده انعطاف پذير است ! در حالی که در دفعات بعدی برخورد يک دختر بر حسب شناختی است که از همون برخورد اول بدست آورده !!!!!حتی اگر اين شناخت ناقص باشد

Wednesday, April 12, 2006

ویژگیهای منحصر به فرد شهر تهران

تهران جذابيت های منحصر بفردی هم دارد که در هيچ جای دنيا نظير ندارد
تهران تنها شهری است که در آن می توانيد وسط پارک شام بخوريد،
در رستوران به ديدن مانکن های لباس های مدل جديد برويد،
در تاکسی نظرات سياسی تان را بگوييد، در کوه برقصيد،
اما برای ملاقات با نامزدتان بايد به يک خانه خلوت برويد
تهران تنها شهری است که در آن دو نفر روی دوچرخه می نشينند،
چهار نفر روی موتورسيکلت می نشينند، شش نفر توی ماشين می نشينند، ۲۵ نفر توی مينی بوس می نشينند
و ۶۰ نفر سوار اتوبوس می شوند
تهران تنها شهری است در دنيا که پياده ها حتما از وسط خيابان رد می شوند،
اتومبيل ها حتما روی خط عابر پياده توقف می کنند و موتورسيکلت ها حتما از پياده رو عبور می کنند
تهران تنها شهر دنياست که در آن هميشه همه چراغ ها قرمز است،
اما هر کس دوست داشت از آن عبور می کند
در تهران از همه جای ماشين ها صدا در می آيد، جز از ضبط صوت آنها
در تهران هيچ جای زنها معلوم نيست،
با اين وجود مردها به همه آن جاهايی که ديده نمی شود هم نگاه می کنند
همه در خيابان ها و پارک ها با صدای بلند با هم حرف می زنند
تهران تنها شهری است در دنيا که همه صحنه های فيلمهای بزن بزن را در خيابان های شهر می توانيد ببينيد،
اما تماشای اين فيلمها در سينما ممنوع است
ماشين ها در کوچه های تنگ با سرعت ۷۰ کيلومتر حرکت می کنند،
در خيابانها با سرعت ۲۰ کيلومتر حرکت می کنند
و در بزرگراهها پارک می کنند تا راه باز شود
و تهران تنها شهری است در دنيا که در شمال شهرمردم در سال ۲۰۰۸ ميلادی زندگی می کنند
و در جنوب شهر در سال ۷۰ هجری قمری

Monday, April 10, 2006

salam

بیا تو زندگیت خودت را بسنج؟
اول هر دلی را که میشکنی
۱میخ بکوب به دیوار
بعد از این کار
هر دلی مه به دست میاری
یه میخ از دیوار از دیوار بکش
حالا حساب کن دلهایی را که بدست آوردی و شکستی
اگر دلهای بدست آوردت زیاد باشه خوش به حالت
و اگر کمتر باشه سعی کن جبران کنی
در اینجا بگم که اگه دلی شکست مثل میخ تو دیوار
وقتی بدستش آوردی مثل در آوردن میخ ..
ولی یادت باشه که جاش به این راحتی خوب نمیشه
و مثل جای میخ میمونه ...
پس سعی کن دلی نشکنه........