poem
سلام
سلام بر معشوق
كه چهره اش قمر و چشم او ستاره ي اوست
سلام بر معشوق
كه چهره اش قمر و چشم او ستاره ي اوست
سلام بر عشق
كه قطره قطره ي اشك شبانه چاره ي اوست
به چشم يار سلام
كه سوز ما ز نگاه وي و شراره ي اوست
سلام من به سپهر
كه زينت شب ما ابر پاره پاره ي اوست
به شب سلام سلام
كه هر ستاره ي رخشنده گوشواره ي اوست
سلام بر شبنم
كه غنچه بستر و گلبرگ گاهواره ي اوست
سلام بر فرزند
كه راحت دل ما ديدن دوباره ي اوست
سلام بر مادر
كه ديده ي همگان عاشق نظاره ي اوست
به كردگار سلام
كه خلق عالم و آدم يه يك اشاره ي اوست
به حق سلام
كه هر جا طلوع زيباييست
كه هر جا طلوع زيباييست
نشان نعمت و الطاف آشكاره ي اوست
0 Comments:
Post a Comment
<< Home